یغما



فراموشت کردم یادم رفت، چشمان ِ تیره ی تو سزاور ِ خیس ماندن،نیست! یادم رفت،دستان گرم تو نباید یخ بزنند یادم رفت، دل روشن تو نباید تاریک شود! یادم رفت، زنده ای! . تو را عزیز ندانستم برای روزهای نمردنم! و تاوان ِ خود فراموشی. یخ زدن است! یغمای من دلم را دوست ندارند! و بدتر از آن "دلم" را دوست نداشته ام! یک تکه جسم ِ از یاد رفته ام در میان ِ همه مردگان! +"دلم" منو ببخش که دوستت نداشتم. منو ببخش که سنجاقت کردم به.جایی که نمیخواستنت! منو ببخش که
برای من نیستند! دل به خواستن و داشتن شان. نمی توانم بسپارم! از گرمای دستانم، می روند از تماشای چشمانم،می روند از صدای واژه هایم،می روند می روند آخر! . در هیچ دلی انحصارا جایی ندارم . یغمای من پاییز آدم ها زودتر از هر فصل دیگری به قلبم می رسد من در میان سایه ها جایی برای فهمیده شدن ندارم مرا برای ابد برای خودت بردار +دلم بهونه گیر شده، البته حق هم داره. نمیشه بارها بهش زهر بخورونی و هنوزم سالم بتپه! نمیشه به زور بخوای در دلی جا داشته باشی و نشه و بازم

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

دل خاکـــــی شورای دانش آموزی بصیرت سیبک پايان نامه Cody معارف همه چی موجوده فروش عمده مواد غذایی سام favajam